اولین سفر به ترکیه
پیرو پست قبل و از اونجا که دائما به دنبال کمترین قیمت بودیم؛ اوایل سال نود و دو بدون هیچ تجربهای و کاملا آب دوغ خیاری تصمیم گرفتیم بریم ترکیه . تعداد کارمندایی که پیشمون کار میکردن هم زیادتر شده بودن
مدیر و موسس پخش عزیزی
پیرو پست قبل و از اونجا که دائما به دنبال کمترین قیمت بودیم؛ اوایل سال نود و دو بدون هیچ تجربهای و کاملا آب دوغ خیاری تصمیم گرفتیم بریم ترکیه . تعداد کارمندایی که پیشمون کار میکردن هم زیادتر شده بودن
شروع کارمون برای اینکه سرمایه کمی داشتیم، هر روز خرید میکردیم. ولی هر طور شده بود سعی میکردیم تمامی اجناسی که میخریم رو به قیمت بخریم و خدایی نکرده متحمل فشار نشیم. اولین قانون توی کاسبی مون، پیدا کردن کف قیمت و سورس یه جنس بود. در واقع سود توی قیمت خرید بود نه گرانفروشی.
اواسط سال نَود بود که تصمیم گرفتم از پایان نامهام دفاع کنم. دیگه به این نتیجه رسیده بودم درس خوندن (شما بخونید زندگی
اوایل دانشجوییم بود که یک کتابی میخوندم فکر کنم ( جامعه شناسی نخبه کشی ) اسمش بود. یه جمله ای توش نوشته بود که من بهش ایمان پیدا کردم. زندگی یک پیکار است !