برای گرفتن سهمت باید بجنگی
اوایل دانشجوییم بود که یک کتابی میخوندم فکر کنم ( جامعه شناسی نخبه کشی ) اسمش بود. یه جمله ای توش نوشته بود که من بهش ایمان پیدا کردم. زندگی یک پیکار است !
مدیر و موسس پخش عزیزی
اوایل دانشجوییم بود که یک کتابی میخوندم فکر کنم ( جامعه شناسی نخبه کشی ) اسمش بود. یه جمله ای توش نوشته بود که من بهش ایمان پیدا کردم. زندگی یک پیکار است !
تقریبا هیچ کس به کاری که میخواستیم استارت بزنیم، اعتماد نداشت. فقط خودمون به خودمون ایمان داشتیم. مجبور بودیم با سرمایه خیلی کمی که تقریبا هیچی بود! شروع کنیم. یه زیر پله چند متری، چند قلم محصول فقط برای فروش یک روز، چاپ تراکت!
سال هشتاد و هشت بود که تازه خدمت سربازیم تموم شده بود و وسط درس و دانشگاه تو مقطع فوق لیسانس، تصمیم گرفتیم با هم یه کاری رو شروع کنیم.